توبه، شیطان

پیدایش عشق، روح، باران... آنگاه

آدم،حوا، بهشت، عصیان... آنگاه

گندم چیدن، هبوط، دائم انسان:

توبه، شیطان، توبه، شیطان... آنگاه


این درد دائم و مدام، آخر من را خواهد کشت(هلاک خواهد کرد)...


رباعی از نسیم (عارفه دهقانی)-ر ک به "آخر شخص مفرد"

نظرات 1 + ارسال نظر
ام علی پنج‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 15:30

پیشانی‌ام را بوسه زد در خواب هندویی
شاید از آن ساعت طلسمم کرده جادویی
شاید از آن پس بود که احساس می‌کردم
در سینه‌ام پر می‌زند شب‌ها پرستویی
از کودکی دیوانه بودم، مادرم می‌گفت:
از شانه‌ام هر روز می‌چیده ست شب‌بویی
نام تو را می‌کند روی میزها هر وقت
در دست آن دیوانه می‌افتد چاقویی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد