وانفسا

یک سوال برای آدم پدید می آید دیگر، چه کند:
در سیستم بانکی، برای پول مردم، نهایت سودی که تعلق می گیرد چقدر است؟ سود محاسبه شده برای وام توسط همین سیستم بانکی چقدر است؟
دقیق می دانید، بگوید.

راستی به نظرتان این گزاره چقدر صحیح است:
پول مردم سرمایه نیست، فقط سرمایه آنها هست که پول به حساب می آید.

خوب البته واضح است در این زمینه سیستم بانکی است که تعیین تکلیف می کند. حتی شاید دست دولت هم نیست.
---
ریز نوشت:
- سرمایه بانکها که با آن وام می دهند بخش عمده اش عاریتی است و متعلق به همین مردم می باشد درست است؟!

 - روزشمار آنطور که من فهمیدم(البته هی بخشنامه عوض می شوند) به ازای هر 100هزار تومان، 8 هزار تومان است. یعنی 8%.
کمترین سود وام 14% و جایی نزدیک 20%، شاید هم بیشتر.

      - این سیستم بانکی، مثل سیستم جاری و اجرایی یا همان دموکراسی، برای ما نیست و ما سعی داریم با آن خو بگیریم. بر آن مسلط هم نیستیم. فراتر اینکه درست هم اجرایش نمی کنیم. این زمین بازی برای ما نیست و همچنین بلد هم نیستیم «حرفه ای» بازی کنیم. (در این مورد یک کمی فکر دارم. بعدا بیان می کنم.) شاید به همین سبب است که افسارش دست هیچ کس نیست و یک هویت مستقل را تداعی می کند. منوال چند سال گذشته که این بوده و قوانین را کمتر تاب آوررده و کمتر از روی دست دولت مشق کرده است.
  - در این ماه رجب که وقت دل مشغولی برای حضرتش است، ببین که چه وانفسایی است و من چه سخت گرفتار این فضای سود و زیان هستم. 

شب شما بخیر...

اول دفاع نمی کنم در مقام مقایسه عرض می کنم:

اگر کارهای آن بنده خدای قبلی بدون فکر و کارشناسی بود و این قیبل کارها کارشناسی شده و ایضا حساب شده، خدا خیرش بده قبلی را که یک تنه هم فکر می کرد و هم عمل، و اینها چند نفری ...

آن بنده خدا که به قول خودش کارشناس ارشد همه ی امور بود، برای هر کاری از هزار تا سوراخ رد می شد، اینها با کی هماهنگ کردند، از کی اجازه گرفتند و کجا تصویب شد نفهمیدیم.

...............................

دوم برای توزیع کالا اول باید به قیمت مناسب آن را بخری، بعد از طی پروسه حمل و نقل، انبار کنید، بعد به محل عرضه دوباره جابجا کنید و عرضه کنید. یعنی هزینه کالا+هزینه های جانبی بالا و اضافه کنید هزینه های دلالی و امور مشابه را.

توی یک مجموعه کوچک نمی توانند جلوی فساد مسئول خرید را بگیرند. برنج هندی و گوشت مانده را به جای برنج ایرانی و گوشت گوسفندی تازه می پزند می دهند به خورد ملت. آن وقت می خواهند به 70 میلیون نفر(کمتر یا بیشتر) سبد کالا بدهند بدون هیچ...

.............................

سوم یادش بخیر، خوشه ی ما را خر خورده بود؛ سبدمان هم سوراخ از آب در آمد.

لعنتی

بوی خیانت در مشامم تندتر می شود...

بازهم گزیده شدیم. توسط همان مار خوش خط و خال و از همان سوراخ سری پیش... بازهم داستان مشابه الحاقیه، چقدر امضا. بشکند دست، انگشت و قلمتان.

خدایا ریشه اش(ریشه اشان) را بکن به حق همین عید عزیز...

از ناراحاتی دیگر حرفی برای گفتن ندارم....

لعنتی

نمی بینم

می بینم که دیگه نمی بینم...!


ستون های آهنی زیر پل حافظ (کالج)، قدیم(!) مصور به آیاتی حکیمانه و اجتماعی بود. الان شهرداری زحمتکش زحمت کشیده منقش به گل کرده.

تازگی ها هم فکر کنم اون آیات و نوشته ها را نو کرده و رنگ و لعابی بهش داده بودند.



-------

بعد نوشت:

*زمانی جماعت اهل دمو-کراسی و لیبرال تلاش مضاعفشون برای پیاده سازی یک سری ایده ها بود. البته هنگامه ای که در مسند بودند.

* این مطلب را می دونی کِی می خواستم بنویسم، الان این فعل را صورت دادم.

کار حرفه‌ای سیاسی و غیره

مبارزه با نظام سلطه از طریق شمشیر نیست، بلکه مبارزه‌ای به روش تحمل، کار حرفه‌ای سیاسی و شجاعت در میدان‌های لازم و متناسب با خودش است.


-----


کار حرفه‌ای سیاسی چیزی هست که تقریبا ما در مملکتمان نداریم. در چهار سال اول دکتر هم که امیدی داشتیم شجاعت در میدان‌های لازم بود ولی...

حرفه ای که بماند؛ گاهی متناسب با آن میدان‌ها بود و گاه نچ...

----

چی می شد رییس جمهور بعدی در دام نظریه پردازی نمی افتاد. مثل حضرتش(!) و نفر قبلی...رییس قوه اجرا برنامه ریزی می کنه برای پژوهش در تئوری و اجرایی کردنش . چی برای خودشون اجتهاد می کنند...

عادت شده همه می نشینیم فکر می کنیم از "خودمون" طرح می دهیم.

ای کاش کاندیدای اصلح ما در انتخابات پیشرو عقل کند بنشیند (یا بقیه را بگمارد) تا با بررسی صحبت های اقا برنامه کاری اشان را بچینند و برای برنامه دادن در ایام انتخابات طرح کند که چگونه می خواهد تئوری ها و  دستور العمل و باید و نباید ها را اجرا کنند...


-----


به نظر من آقای دکتر ناصر اسدی -دکترای علوم سیاسی از دانشگاه تهران- فهمید باید چکار کند و چی را چه جور تحلیل کند .دستشان درد نکند، البته یک بار دیگر باید بخوانم.